دل خوشی های کوچک

ساخت وبلاگ
خب طبق معمول الان باید بگم داره عید میشه وعیدتون مبارک جلوجلو فصل داره تغییر میکنه و همچی دوباره قشنگ میشه  و... ولی من ادم گفتن این چیزا نیستم قبلا هم اینجا گفتم که تغییر فصل به تنهایی برام ارزشمند نیست این تغییر فصل وقتی ارزش پیدا میکنه که ادم خودش هم تغییر کنه یه تغییر درست!خوب! این چند وقته با و دل خوشی های کوچک...
ما را در سایت دل خوشی های کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1delodarya0 بازدید : 193 تاريخ : دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت: 21:06

ای صبح من بدون تو از شب سیاه تر!


این صبح را چگونه بدون تو شب کنم؟

 

محمد مهدی سیار

 

+

همه به ما گیر میدن هیشکی نیس به خودشون گیر بده

موندم چطو میخوان واب دل شسکتن هاشون رو بدن...

 

+

بعدا نوشت

به نظر میاد امارگیر بیان قاطی کرده باشه

البته شایدم یکی دو نفر کل ارشیو اینجا رو امروز خوندن ک امارگیره اینجوری ترکیده!!

 

بعد بعدانوشت!

دلیل مشخص شد! هجوم خزنده ها :دی

دل خوشی های کوچک...
ما را در سایت دل خوشی های کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1delodarya0 بازدید : 204 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 4:32

به همین زودی تموم شد...

نمیخوام...

نمیخوام برگردم به حال قبل رفتن...

نمیخوام خوراک شب و روزم اشک بشه...

حس می کنم اون چیزی رو که باید از این سفر به دست میاوردم,نیاوردم... حس میکنم ضرر کردم معرفت نداشتم.. یه چیزی تومایه های خسرالدنیا و الاخره...

دل خوشی های کوچک...
ما را در سایت دل خوشی های کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1delodarya0 بازدید : 159 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 23:53

میخوام یه اعترافی بکنم من موقع رفتن اصلا به بعدش فکر نکردم یعنی انقد به این رفتنه محتاج بودم که بعدش رو اصلا نمیدیدم!چه برسه به اینکه بهش فکر کنم! قبلش با خودم میگفتم یعنی میشه منم اروم بشم وقتی رفتم اونجا و اون اررامش محض بهم تزریق شد فقط نفس کشیدم اصلا یادم رفت قراره برگردم تا روزای اخر باز نگران شدم تازه یادم اومد که ای اقا! برگشتی هم هس! هی با خودم میگفتم یعنی این ارامشه میمونه برام!؟ یا وقتی برگردم باز همون اش و همون کاسه! الان نزدیک یه هفته اس که برگشتم درسته تو این یه هفته خیلی شلوغ بودم و اصلا وقت فکر کردن به خودمو نداشتم ولی میفهمم که اون ارامشه برام موند حداقل تا الان مونده درسته همون مشکلات هس درسته هنوزم باید برای زندگی جنگید ولی الان ته دلم ارومه ته دلم مطمئنم بی جوابم نمیذارن ته دلم خیلی روشنه...   + ان شاالله هرکی نرفته قسمتش بشه و بره وقتی اونجا میری انگار توی هوا به جای اکسیژن، ارامش پخشه!     پ ن عنوان از حافظ دل خوشی های کوچک...
ما را در سایت دل خوشی های کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1delodarya0 بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 23:53

یه جوری دلم گرفته یه جوری دلم میخواد فقط گریه کنم یه جوری داغونم که تا حالا اصلا این جوری نبودم انگار اوار شدم روی زندگی اوار شدنی بدتر از اوار شدن پلاسکو...   دمِ آخر وصیتی دارم ای علی جان به خاطرت بسپار نیمه شبها حسینِ دلبندم با لب تشنه می شود بیدار بارِ سنگین این وصیت رااز سرِ شانه های من بردارقبل خوابیدنش عزیز دلمظرف آبی برای او بگذار گریه کردم ز غربتش دیشبتا سحر سوختم برای حسینبا همین دست ناتوان امروزپیرهن دوختم برای حسین کفنش را به زینبم دادمحرف های نگفته را گفتمچند ساعت برای دختر خودفقط از رنج کربلا گفتم گفتمش میوه ی دلم زینبکربلا باش یار و یاور اوظهر روز دهم به نیتِ منبوسه ای زن به زیر حنجر او وقت افتادنش به روی زمینچشم خود را ببند مثل خداصبر کن دختر عقیله ی منقهرمان بزرگ کرب و بلا   وحید قاسمی...   پ ن عنوان از سعدی دل خوشی های کوچک...
ما را در سایت دل خوشی های کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1delodarya0 بازدید : 173 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 8:09

هنوزم باورم نمیشه فردا راهیم!

 

یا اباعبدالله حسین...

از غم و هجر حرم پیر شدم میدانی...

عشق من گنبد سقاست مراهم دریاب...

 

حلال کنید ان شاالله نایب الزیاره دوستان بیانی هم هستم

 

پ ن

عنوان از سعید بیابانکی

دل خوشی های کوچک...
ما را در سایت دل خوشی های کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1delodarya0 بازدید : 184 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 8:09

سلام

اینجا همه چیز عین رویاس

انگار داری تو ابرا راه میری

انقد ارامش داره ...

اقا من نمیخوام برگردم!!

یعنی اصلا ها!!اصلا

انقد این ارامشی ک اینجاس دلچسبه ک حد نداره

میترسم برگردم و باز همون اش باشه و همون کاسه...

 

دل خوشی های کوچک...
ما را در سایت دل خوشی های کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1delodarya0 بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 8:09